رفیق شفیق
چقدر دلم برای حسین بادپا، رفیق شفیق بی ریا وبا اخلاصم با ان لحن آرام وشمرده اش در حرف زدن ، تنگ شده است. با هم از کرمان به رفسنجان می امدیم ، نرسیده به کبوتر خان مسجدی کنار جاده است هنوز دقایقی تا اذان مغرب باقی مانده بود …
رفیق شفیق
چقدر دلم برای حسین بادپا، رفیق شفیق بی ریا وبا اخلاصم با ان لحن آرام وشمرده اش در حرف زدن ، تنگ شده است. با هم از کرمان به رفسنجان می امدیم ، نرسیده به کبوتر خان مسجدی کنار جاده است هنوز دقایقی تا اذان مغرب باقی مانده بود .
ماشین را جهت اقامه نماز کنار جاده نگه داشت عرض کردم هنوز که اذان نشده تا رفسنجان هم که نیم ساعت بیشتر نیست بهتر نبود نمی ایستادیم و در خانه نماز می خواندیم . گفت از کجا مطمئنی تا نیم ساعت دیگه زنده باشی ضمن اینکه بهتر ان است نماز را اول وقت بخوانیم
بزرگواران حسین عزیز به دو نکته خیلی اهمیت می داد اول همیشه با وضو بودن ودوم نماز اول وقت. کاش بتوانیم در این دو نکته رهرو راهش باشیم
یا علی مدد
