اخبار

عاشقان بلا

عاشقان بلا

عاشقان عاشق بلایند. دُرّ حیات در احتجاب صدف عشق است و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت.  عاشقان غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند، چگونه به دریا زنند؟

عاشقان عاشق بلایند. دُرّ حیات در احتجاب صدف عشق است و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت.  عاشقان غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند، چگونه به دریا زنند؟

کلمات کلیدی

گردان غواص  مجموعه : خبر ایجاد شده توسط : جلیل شعبانی شماره خبر :  ۵۱۰ تاریخ ایجاد :  سه شنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۲ تاریخ به روز رسانی :  سه شنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۲ بازدید :  ۲۴۱۲ بازدید

می‌خواهی یقینت زیاد بشه‌؟می‌خواهی یقینت زیاد بشه‌؟

«با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین می‌خندد. به من گفت:« می‌خواهی یقینت زیاد بشه‌؟»

با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی‌؟»

خندید و گفت: «چه‌قدر‌؟»

گفتم: «زیاد.‌»

گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین

۱-فرمانده واحد اطلاعات لشگر۴۱ثارالله(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سردار شهید «حسین عالی» در محرم ۱۳۴۶ در روستای «جهانگیر»در شهرستان« زابل»و در خانه ای عجین با عشق حسین(ع) متولد شدو…. .

او از کودکی خلوتها با خدای خود داشت و اعضای خانواده و دوستانش خاطرات فراوان از مناجات های او به یاد دارند. حاصل این نیایشها و سوز و گداز رسیدن به مرتبه مکاشفات و درجات روحانی است که یاران خاص گاه از آن یادنمی کنند. او مشاهدات خود را بر ملا نمی کرد و بر اثر تلاش و مجاهده و مراقبه نفس به درجه ای رسیده بود که آیات الهی را به عینه در همه جا مشاهده می کرد و به مصداق آیه« یسبح لله ……».با زمین و آسمان و کوه و دشت در تسبیح خدا همزمان می شد. او چون مولایش حضرت علی(ع) و رهبرش حضرت امام راحل خدا را در همه پدیده ها شاهد بود و هیاهوی تسبیح موجودات عالم را به گوش جان می شنید. مهمترین نشانه این حضور دائمی در برابر معبود مرگ آگاهی او بود. او خود بارها به زمان مرگ خویش اشاره داشته است. سرانجام این شهید عارف در عملیات «کربلای ۵ »هنگامی که جان یاران را در خطر می بیند آخرین نماز خود را اقامه می کند و خوابیدن بر روی سیم خاردار راه را برای رزمندگان می گشاید و از این طریق به دیدار معبود می شتابد.

۲-روایت از کتاب پرواز سرخ

هنگام مطالعه زندگی بزرگان اسلام به افرادی بر‌می‌خوردیم که به اذن خدا کرامت‌ها و کارهای خارق‌العاده از آن‌ها سر زده است

عرفایی چون اسیدبن‌حضیر، عتاب بن بشیر، علاء بن حضرمی و یارانش و یا آن سه تن که در غاری گرفتار شده بودند و با درخواست و توجه آن‌ها در غار گشوده شد، نمونه‌هایی از این خرق‌عادت‌هاست.

در قرآن نیز از وحی و الهام به حضرت مریم و مادر موسی علیهم‌السّلام سخن رفته است. در مورد زندگی حضرت امام راحل نیز به کرامت‌ها و خرق عادت‌ها اشاره کرده‌اند.

در زندگی حسین عالی که پیرو صادق ولایت بود نیز بارقه‌هایی از این بصیرت و معرفت مشاهده می‌شود. بعضی از دوستان خاص او اذعان دارند که او به معرفتی دست یافته بود که می‌توانست از ضمیر افراد اطلاع یابد و تسبیح موجودات عالم را که خداوند در قرآن بر آن تصریح کرده است، بشنود.

شهید بشارتی تعریف می‌کرد: «با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین می‌خندد. به من گفت:« می‌خواهی یقینت زیاد بشه‌؟»

با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی‌؟»

خندید و گفت: «چه‌قدر‌؟»

گفتم: «زیاد.‌»

گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن.»

من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف می‌زد و من را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: «مرتضی! نترس. عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و…»

زمین مدام برایم حرف می‌زد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟»

مرتضی می‌گفت:« من فکر می‌‌کردم انسان می‌تواند به خدا خیلی نزدیک شود، اما نه تا این حد.»

۳-سوگ نامه شهید حسین عالی دررثای شهید حسین یوسف اللهی

.(به سلام به روان مطهّر تو ای بزرگ، ای استاد گرامی، سلام بر تو که با رفتن تو خانه ی دل ما غم‌کده‌ی دوران شد.

سلام بر تو که با از دست دادن تو، واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله بی یاور شد…سلام ما بر تو ای شهید.

ای گل‌گون‌کفنِ کربلای ایران، ای کسی که نمونه ی کامل مبارزه و انسانیت و قربت بودی.

ای کسی که به حق از انصار امام حسین علیه السّلام بودی.

ای کاش نویسنده ای زبردست بودم تا می توانستم شمّه ای از خصوصیّات تو را بگویم.

ای شهید یوسف الهی! برخیز که محراب نماز در انتظار سلام توست.

برخیز! و نماز عشق را تمام کن؛ نمازی که در نیمه راه آن را بدون سلام گذاشتی و به سوی معشوقت پرکشیدی. زیرا نمازی که تو بدون سلام گذاشتی، فرشتگان الهی مأموریت یافتند و تمام کردند و بر این تمام کردنِ نماز مغرور گشته و افتخار کردند…

با ما نیز بگویید ای شهیدان! تا در راه شما قدم برداریم و به جوار شما بیاییم.

شما مؤذن کدامین مکتب‌اید که در چشمان شما نور ایمان و در نگاه هایتان انتظارِ شهادت جلوه‌گر بود.

با ما بگویید ای لاله های سرخ! ای آزادگان و ای وارستگان! ای رهروان حسینی! ای راهیان کوی دوست، که شما را سوی کدامین ستاره خوانده است و چه کرده اید تا به او رسیده اید و همیشه سخن از عروج و پرواز بر لب دارید؟!

دست ما را بگیرید و به آن‌سو راهنمایی کنید و در این دنیا تنها نگذارید. آری دوستان، در سوگ شما مسئولیت زندگی برایمان مشکل شد و هر کجای این دنیا نگاه می‌کنیم، روح مقدّس شما نظاره گر افعال ماست. مبارک باد برشما چنین عروجی!

خدایا! مرا هر چه زودتر به دوستانم برسان.

آمین یا رب العالمین

عبدالفانی حسینعلی عالی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 7 =

همچنین ببینید
بستن
بستن
بستن