اخبار

فرمانروایان عالم ملکوت

فرمانروایان عالم ملکوت

صدایش از پشت گوشی تلفن می لرزید

– برادر معجزه شد دکترها گفتند نیازی به عمل نیست شما  دیگر مشکل خاصی ندارید و مرخصید .

باور کردنی نبود

دو ماه پیش خانم محترمی از انگلیس به ایران آمد

صدایش از پشت گوشی تلفن می لرزید

– برادر معجزه شد دکترها گفتند نیازی به عمل نیست شما  دیگر مشکل خاصی ندارید و مرخصید .

باور کردنی نبود

دو ماه پیش خانم محترمی از انگلیس به ایران آمد جهت دیداری کوتاه با مادر وبستگان در تهران

ایشان  می بایست در تاریخ مشخصی به انگلیس برگشته  ودر بیمارستان عمل جراحی سر انجام دهد عملی که به گفته پزشکان خطرناک وبا ریسک بالا است. وی از سه سال قبل از انقلاب برای تحصیل  به انجا رفته و دیگر ماندگار شده است . اما شیعه ی پایبند به اصول مذهبش در هر کجای دنیا باشد فراموش نمی کند شیعه است و ایرانی غیرتمند در هر کجای دنیا باشد می داند یک ایرانی است ولذا دلبسته این اب وخاک است

از مدتها قبل از  قضیه بیماری ایشان اطلاع داشتم به ایران که امد قرار شد با هم به زیارت مرقد مطهر سردار شهید حاج علی محمدی پور در منطقه نوق رفسنجان برویم

از تهران به رفسنجان امد وروز جمعه به طرف زادگاه سردار شهید حرکت کردیم

با دیدن مزار شهید دیگر گریه امانش نداد دقایقی طولانی گریه کرد به منزل پدر بزرگوار شهید رفتیم تمام مدت گریه کرد در مسیر بازگشت پرسیدم از شهید حاج علی عزیز شفای خود را تقاضا کردید گفت خیر ایشان وضعیت بیماری  مرا میدانند  لذا از ایشان فقط عاقبت بخیری فرزندانم را خواستم

در مسیر فرودگاه  رفسنجان وبازگشت به تهران مجددا گریه کرد ودلتنگی خود را از زیارت قبر شهید که روز گذشته انجا بود اعلام می کرد

یک ماه بعد :

تلفنم زنگ خورد پشت خط درحالیکه کمی صدایش رنجور بود گفت قرار است فردا پنجشنبه ساعت ۲ بعد ازظهر به وقت لندن به بیمارستان بروم وروز جمعه عمل کنم فقط از مادر شهید التماس دعا دارم  .

حساب کردم دیدم ساعت ۲ به وقت لندن یعنی شش ونیم به  وقت ایران  گفتم پیغام شما را به مادر بزرگوارشهید می رسانم با خانواده شهید صحبت کردم قرار گذاشتند عصر پنجشنبه هنگامی که ایشان در بیمارستان است انها نیز به مزار شهید بروند واو را دعا کنند وشفایش را از سردار شهید بگیرند

روز پنجشنبه  تیک تیک عقربه های ساعت آزارم می داد ساعتها گذشت وما بی خبر

حدود ۹ شب بود که تلفن زنگ خورد صدایش از پشت گوشی تلفن می لرزید

– برادر معجزه شد دکترها گفتند نیازی به عمل نیست شما  دیگر مشکل خاصی ندارید و مرخصید .

سپس ادامه داد امروز به همراه پسرم به بیمارستان رفتیم ساعت ۲ بعد از ظهر پس از عکسبرداری دکتر معالجم دقایقی طولانی مرا معاینه کرد ورفت  لحظاتی بعد که منتظر بودم  به دستور دکترلباس بیماران را پوشیده وبه  بخش  جراحی منتقل شوم وی درون اطاق امد و با تعجب گفت شما نیازی به عمل ندارید بیماری شما کاملا کنترل شده ومرخصید

مرا شفا دادند شهید حاج علی مرا شفا داد  فرزندم در راه بازگشت به منزل دائما گریه می کرد ومی گفت مادر معجزه شده تو را شفا دادند

پشت خط با گریه گفت  می خواهم به زودی به ایران برگردم وتربت پاک شهید را زیارت کنم . والسلام

پی نوشت :حاج علی عزیز بار دیگر نشان دادی که شهدا فرمانروایان عالم ملکوتند

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + 6 =

همچنین ببینید
بستن
بستن
بستن