من باید در عملیات شرکت کنم

من باید در عملیات شرکت کنم
قبل از عملیات خیبر و شاید قبل از عملیات بدر در سنگر تاکتیکی لشکر نشسته بودم که احمد و محمد قنبری وارد شدند. این دو برادر عضو گردان ۴۱۰ غواص بودند. هر دو گریه می کردند. پرسیدم:
«چی شده، چه خبر است؟»
محمد گفت: «من امشب باید در عملیات شرکت کنم.»
قبل از عملیات خیبر و شاید قبل از عملیات بدر در سنگر تاکتیکی لشکر نشسته بودم که احمد و محمد قنبری وارد شدند. این دو برادر عضو گردان ۴۱۰ غواص بودند. هر دو گریه می کردند. پرسیدم:
«چی شده، چه خبر است؟»
محمد گفت: «من امشب باید در عملیات شرکت کنم.»
از احمد پرسیدم: «تو چه می گویی؟»
گفت: « من باید در عملیات شرکت کنم»
تصمیم گرفتم به استدلال این دو برادر گوش کنم.
محمد گفت:
«من برادر بزرگ هستم و مادرم احمد را به دست من سپرده است. بنابراین او باید بماند تا من در عملیات شرکت کنم.»
استدلال احمد این بود:
او برادر بزرگ است. اگر در عملیات شرکت کند، شهید می شود و مادرم به دلیل علاقه ای که به من دارد. دیگر اجازه حضور در جنگ را به من نخواهد داد.»
نهایتا هر دو در عملیات شرکت کردند و احمد شهید شد.
راوی: حاج قاسم سلیمانی