چگونه با اروند بجنگیم؟

چگونه با اروند بجنگیم؟
قبل از عملیات والفجر ۸ به پیشنهاد فرمانده گردان ۴۱۰ گروهان ها به نوبت وارد منطقه می شدند و در نهرها غواصی می کردمد. شناکنان به سوی اروند می رفتیم و حتی گاهی چند متری در اب اروند شنا می کردیم و بر می گشتیم.
حاج احمد می خواست با وضع موجود رو به رو شویم.
قبل از عملیات والفجر ۸ به پیشنهاد فرمانده گردان ۴۱۰ گروهان ها به نوبت وارد منطقه می شدند و در نهرها غواصی می کردمد. شناکنان به سوی اروند می رفتیم و حتی گاهی چند متری در اب اروند شنا می کردیم و بر می گشتیم.
حاج احمد می خواست با وضع موجود رو به رو شویم.
کار سختی بود. باید سکوت را رعایت می کردیم.
عراقی ها آن طرف اروند بوند و اگر صدای ما را می شنیدند، همه چیز خراب می شد.
شنا و غواصی در اب نهر واقعا مشکل بود. زیر آب می رفتیم. خسته می شدیم. آب می خوردیم. اسلحه از دستمان می افتاد. گاهی اسلحه یکی به سر دیگری می خورد. یکی در حال غرق شدن فریاد می زد و یکی دیگر صدایش را بلند می کرد تا اولی را ساکت کند. غوغایی می شد.
همه این ها در حالی پیش می امد که داخل نهر تمرین می کردیم. نهری که آب چندانی نداشت. آیا یا این وضع می توانستیم از اروند وحشی بگذریم؟
فکر می کنم خدا می خواست حجت را بر ما تمام کند تا فکر نکنیم بدون یاری او می توانیم از اروند عبور کنیم.
هر شب که از تمرین بر می گشتیم، از خودم سوال می کردم، «چگونه با اروند بجنگیم؟»
شب عملیات باد و باران و موج و طوفان مامور شدند ما را به آن سوی اروند ببرند بدون آنکه با اروند بجنگیم.
راوی: محمد دهشیری